قانون وقانونیت دردوره طالبان !
  ع . باغبان ع . باغبان

بخش دهم

 

 

 

نگاهی بررعایت قانون وقانونیت دریک نظام، مستلزم شناخت ازشکل وساختار،اهداف و کادرهای رهبری کننده آن میباشد.لذا  ضرور پنداشته میشود تا روی مطالب ذیل باآنکه درحاشیه  قرار دارد معلومات مختصر ارائه گردد  :                                          

 

     ــ  طالبان کی هستند  وچیطور بوجود آمدند ؟                                               

         ــ پیروکدام اندیشه بوده ودارای چه اهداف بخاطررفاء مردم وجامعه میباشند؟      

         ــ  حمایت کننده گان داخلی وخارجی  طالبان کی ها هستند ؟ 

به اساس مطالعات وبررسی ها،  تعریف ذیل را میتوان از طالبان ارائه نمود :       طالبان عبارت ازچکیده عصاره های تند روان اسلامی که ناشی ازتضاد های جنگ سرد بوجود آمدند،میباشند که درکوره های عقاید عقب مانده مذهب دیوبندی که مجهزبا افکار واندیشه های قبیلوی پاکستانی بوده،پرتاب شده وباهیزم کشورهای( کمک مالی و معنوی مثلث تشکیل دهنده یعنی عربستان سعودی،امریکاـ انگلیس واقع کشورپاکستان ) باآتش بیسوادی وافکارتحجری که  ازعلم وتمدن نفرت دارند ،نیم سوز شده وجهت تحقق منافع  تولد کننده گان شان  درآغوش  سازمان القاعده صیقل یافته و به آفت انسان کشی در منطقه و  جهان تبدیل گردیده اند .                                                              پاکستان بعنوان چوکیدارمنفعت  جو (حامی ) به مرکزتجمع ، تربیه گاه و آماده کننده نیرویهای تروریستی که توسط کشورهای فوق الذکراکمال وتجهیزمیگردند، درتباهی مردم وکشورما، سایر انسانان کره زمین وبدنامی دین مبین اسلام صادقانه اجرای وظیفه مینماید  .                                سازمان دهنده گان جنگ سردجهت شکست حریف خویش مرتکب چنان اعمالی گردیدند که فعلاً جهان و بالااخص مردم وخاک ما روزانه درآتش آن میسوزند . آنان با کمکهای مالی، نظامی وسیاسی سازمان القاعده را جهت ایجاد ، رشد وتوسعه دادند وسپس درایجاد وتوسعه گروه های مختلف تندروان اسلامی تحت شعاع  آن سازمان  پرداختند.                                                         اندیشه اسلام ستیزی درتطابق با منافع دوراندیشانه کشورهای امپریالیست جهت ناامنی، تخریب وویرانی کشورهای اسلامی،منطقه وحتا درسطح جهان بوجود آوردند.آنان باکمک های مختلف النوع به مدارس دینی پاکستان نقش عمده را درافراط گرایی مذهبی و اسلام ستیزی انجام داده ومیدهند.   

 اهداف توسعه طلبانه امریکا ـ انگلیس ،کمک مالی اعراب  ونیت خصمانه پاکستان زمینه آنرا بوجود آورد که اداره استخبارات وارتش پاکستان اقدام  به سازماندهی وسیع نمود : درمرحله اول اقدام به دعوت مسلمانان نا راضی سراسر جهان جهت پیوستن به صفوف جهاد افغانستان نموده  وزمینه های  ورود تعداد زیادی ازعناصر افراطی و متعصب را آماده ساخت. دولت پاکستان درآن زمان به سفارت خانه هایش دستور داد که بدون هیچ سوال وجوابی به دواطلبان جهاد درافغانستان ویزه بدهند. همزمان باآن اخوان المسلمین خاورمیانه ومجامع وهابی درعربستان نیزبا صدوراعلامیه های متعدد ازمسلمانها جهان خواستند تا به دعوت پاکستان لبیک بگویند.در حقیقت طراح اصلی این ماجرا ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا بود

قسمت اعظم مصارف پروژه طالبان را عربستان سعودی متقبل شد.استخبارات پاکستان و جماعت اسلامی برهبری قاضی حسین احمد، کمیته مشترکی برای پذیرایی عناصرافراطی تشکیل داده بودند و راه را برای پیوستن آنان به حزب اسلامی حکمتیاربیشترآماده نمودند. طبق برخی اطلاعات، طی ده سال بیشتراز 35 هزارمسلمان افراطی از 43 کشور اسلامی به آن پروژه جذب شدند.                      استخبارات پاکستان ازعربستان سعودی درخواست نمود تا فردی قابل اعتماد را جهت رهبری وسر پرستی آن نیروها بفرستد، ترکی الفیصل که روابط نزدیکی با بن لادن داشت ویرا مناسب ترین فرد برای احرازرهبری آن سازمان دانست و به پاکستان فرستاد.     عامل دیگردرتوسعه مدارس دینی و مذهبی پاکستان درآن زمان،انقلاب اسلامی ایران بود چرا که رهبران مذهب شیعه قدرت دولتی رادر ایران بدست گرفتند.دولت پاکستان رژیم ایران را به حمایت ازشیعیان پاکستان متهم مینمود واحیاء تفکرسنی افراطی راگزینه ای مؤثر برای مقابله وخنثی کردن آن اختلافات مذهبی دانستند.درعین حال پیروزی رژیم اسلامی ایران با واکنش منفی برخی از کشورهای جهان عرب مواجع گردید. کشورهای عربی به منظورجلوگیری ازگسترش نفوذ رژیم اسلامی ایران درپاکستان ومنطقه حمایت وپشتیبانی از گروه های تندرواسلامی سنی مذهب را بیشترنموده وبه گسترش وحمایت مالی ازمدارس مذهبی پرداختند. قرارآمارنشرشده درمطبوعات جهان فعلاً بیشتراز( 15000  ) مدرسه دینی ـ مذهبی در پاکستان وجود دارد.                                                                                                    احمد رشید یکی از ژورنالیستان سرشناس پاکستان طی گزارش خویش مینویسد: (که در پایان دوره ضیاءالحق، حدود 8000 مدرسه رسمی و 25000 مدرسه غیر رسمی فعال شده بود.بایک محاسبه ابتدایی به آسانی می توان فهمید که این همه مدارس وشاگردان نمی توانست از استادانی درسطح بالا وحتی متوسط با حدلازم سواد ودانش اسلامی  بهره مند باشد.  به قول احمد رشید، ملایانی جاهل و کم سواد،آموزش طلاب این مدارس را به عهده گرفتند ملايانی که تفسیر آنان ازشریعت و مذهب، مانند آموزش های جمعیت العلما ، عمیقاً متاثراز مقررات، ضوابط و رسوم قبایلی ای بود. این مقررات و قواعد قراردادهای نا مدون و نا مکتوبی هستند که مناسبات و روابط درونی و بیرونی قبایل رابر اساس آن تنظیم مینماید.این مدارس که در نواحی روستایی واردوگاههای آوارگان افغان قرارداشتند تنها مراکزی بودند که شمولیت درآنها آسان و بی مصرف بود.ازاین روتعداد زیادی ازنو جوانان آواره افغان به این مدارس روی میآورند تا اگر چیزی نیآموختند لااقل ازامکانات مالی ومعیشتی آن برخوردار شوند.

 باتغیرسیاست جهانی ،یکتازی بلاک غرب وبا بقدرت رساندن(تنظیمهای جهادی ) تربیت یافته گان شان درافغانستان ومنطقه بنابرعوامل مختلف ناآرامیهااوج گرفت وکشورماازنظر دورنگهداشته شد.ازجمله یکی ازعوامل فوق عدم موجودیت پلان وهدف مشخص رهبران تنظیمها درجهت منافع مردم وکشورما بود. ازابتداء آنان جهت بدست آوردن منافع شخصی ازدین اسلام ( که خداوند واحد، پیامبریگانه و یک قرآنکریم  کتاب آسمانی میباشد) بعنوان ابزازاستفاده نمودند وتنظیمهای متعدد و مخالف همدیگر را به کمک دشمنان خاک و مردم ما بوجود آوردند بعداً در تقسیم قدرت وچوروچپاول دارائیهای عامه وخصوصی بین خود مصروف جنگ وویرانی گردیدند.برعلاوه تخریب وویرانی در تجاوزبه مال وناموس مردم ،غصب املاک دولتی تحت عناوین مختلف (غنیمت) جنایات غیرقابل تصور را ثبت تاریخ کشورما نمودند .ظلم،ستم وجنایات روزمره آنان ازیکطرف سبب نارضایتی مردم دراکثر نقاط کشورگردید وازجانب دیگربا به قدرت رسیدن، رهبران تنظیمها وقوماندانان مسلح، اقدام به نافرمانی از بادران وپرورده گان قبلی خود ( امریکاـ انگلیس،پاکستان و..) نمودند همان بودکه حامیان قبلی شان باتغیرتاکتیک وتعویض مهره هادرتحقق اهداف طویل المدت خویش ادامه دادند.      مجاهدین نا راضی افغان، ناراضیان دیگرسازمانها ،حتا بعضی حلقات افغانی که ادعای روشنفکری رامینمودند، جهت ضربه زدن به حریفان،خود را درلحافهای قومی، لسانی و سایرامراض تباه کننده کشورما پوشانیده ودرخدمت دشمنان وطن ومردم ما ( استخبارات پاکستان و حامیان شان) قرار گرفتند.باهمکاری گروه های تندروپاکستانی ودیگر ناراضیان مسلمان ازسایرنقاط جهان که درپاکستان تجموع نموده بودند،تحت نظراستخبارات آنکشور درپهلوی کمپهای تربیت نظامی وچرئیکی ، شامل مدارس دینی ومذهبی گردیدند . آن مدارس مرکزتربیه اطفال وجوانانیکه درمحیط تنگ فامیلهای متعصب مذهبی تولد واز علم ودانش،معارف، فرهنگ وتمدن بدورمانده بود،توسط ملایان متعصب وهابی ودیوبندی که اسلام را درچوکات تنگ عقلی خویش محدودساخته باتذریق نمودن افراطی ترین اندیشه های اسلامی، دین را به ایدولوژی جبار و ظالم تبدیل نموده اند تحت تعلیم مذهبی وآموزش نظامی قرار گرفته وتا حال این فعالیتهای ضد اسلامی وانسانی شان ادامه دارد .                    رهبران آن سازمانها ودولت پاکستان دربد نامی دین اسلام بالوسیله ترور وکشتارکوشیده  ومدارس دینی را به زایشگاه طالبان (مرکزتولید و تورید تروریستان ) تبدیل نموده اند .ازجانب دیگرعربستان سعودی وسایرهم کیشان وهابیت که تمویل کنندگان این مدارس بوده ومیباشند،با جمعیت العلما پاکستان پیوند اعتقادی نزدیک داشته، با استفاده ازاین زمینه  به ترویج والقای وهابیت پرداختند، تا سربازان تازه را برای اشاعه وترویج مذهب خویش بدست آورند. سربازان بیسواد، متعصب، تنگ نظرو بی خبر ازجهان که نه ازتاریخ خود ونه ازتاریخ وخوبی های اسلام اطلاعی لازم نداشتند. تنها تحت تآثیرتبلیغات و روایات ملایان وهابی درمحدوده منافع آنان قراگرفته اند.بهمین شکل چندین مرکز تربیه وپرورش  تروریستی دیگر نیزوجود دارد که درهمین راستا فعالیت دارند که میتوان از مدرسه حقانیه دراکوراختک  که توسط مولانا سمیع الحق اداره میشود ومدرسه جمعیت العلوم اسلامیه که درشهرمینوری نزدیک کراچی قراردارد و...که توسط دولت پاکستان حمایت میگردند.

محمود خان اچكزی يكی از رهبران حزب ناسيوناليست پشتون  پاكستان درسال 1995 اظهار داشت كه ( طالبان ساخته وپرداخته ئی وزير داخله خود ما نصيرالله بابر هستند و پاكستان طالبان را برای مستعمره ساختن افغانستان ايجاد كرده است.) وسایرنظریات ...

 ــ طالبان اکثراً پیروی مذهب وهابی میبا شند ؟.                                                              مذهب وهابیت:- شاخه ازمذهب حنبلی (سنی) است.بنیانگذارآن شیخ محمد عبدالوهاب  (1115- 1206 هجری قمری) ازجمله علمای مذهب سنی درعربستان بود، و پیروی ازشیخ عبدالسلام ابن تیمیه میکرد، میباشد.                                                                                                   ابن تيميه درسال 1263 ميلادی درحران یکی از شهرهای تركيه بدنيا آمد ودرسال 1328 ميلادی بعد از 65 سال زندگی وفات نمود.ابن تيميه درفقه حنبلی خيلی زود به مقام اجتهاد رسيد ولی درارايه فتواهرگزخود را محدود به فقه حنبلی نمیدانست وحتی بسياری از فتوای وی مطابق هيچيك ازمذاهب چهار گانه اهل تسنن يعنی حنبلی،شافعی،مالكی و حنفی نيست. ابن تيميه را بايد مغزی متفكر درجهت تفرقه اسلام، قتل وقتال مسلمانان و کشتارانسانان در سایرنقاط جهان،که سبب اسلام ستیزی در سراسرجهان گردیده است بشمارآورد كه برخورد سلفی های امروز مانند القاعده و طالبان نمونه‌های ازاين طرز تفكر است.
به
اساس گزارش سرويس بين‌الملل ( بازتاب ) درنشریه احداث مغربيه که از پرتيراژ ترين روزنامه مراكش میباشد درمقاله‌ای به توضیح برخی ازافكارعجيب ابن‌تيميه ، پدر فكری القاعده وجريان خطرناك وهابيت پرداخته است.در بخشی از اين مقاله آمده است: ابن تیمیه با انديشه وعقل بکلی مخالف است وخواستارالغاء عملکرد عقل از تمام شئون زندگی است وبا فکر کردن وانديشيدن دشمن بود،مگر اينکه آن فکر وانديشه در راستای تائيد نقل و احاديث باشد.                                           ابن تيميه میگويد : سلف صالح به نيابت ازما ،اسلوب‌ها وروش‌های تعيين نموده واز ما بايد تبعيت و تقليد نمایند. ما بايد تماماً درخط واسلوب، کردار وگفتار سلف صالح راه برويم ونقش ما تبعيت است. وبه نفع ما میباشد در واقع اوتمامی نمادها ومظاهرزندگی عصرفعلی را نفی ميکند. ومسلمانان را فرا ميخواند که تمامی روابط خود را با کفارقطع نمایند ودر تمامی امور باآنان مخالف باشند.                وهابیان خون غیرمسلمان،منافقین وکفار راحلال میدانند.سایرمسلمانان که ازشيوه وروش آنها پيروی نمیکنند، درزمره منافقان وکفار قرارمیدهند درمورد شيعیان برحسب تفكرات ابن تيميه آنها بزرگترو گناه آنها عظيم ترازکفار اصلی است.                                                                                ابن تیميه به ترقی، علم، فرهنگ وهنرچندان معتقد نبوده،چنانچه پیروانش به تخريب آثار هنری و باستانی افغانستان ويا تخريب اماکن مقدسه که علاوه برتقدس نزد پیروانش ،جنبه هنری وعلمی داشت،اقدام نمودندوآنها را نفی ميکنند.امروزسلفیهای جهادی مانند زرقاوی، القاعده، طالبان وغیره شاخه های مذهب وهابیت ،همان ديدگاه سنتی ابن تیمیه را به ارث برده وروزانه مرتکب شریرترين جنایات  درکشورما دیگرکشورهای جهان میگردند.                                                              وهابیان درتائید جنایات خویش با پرروئی اضافه میدارند که :                                            بزرگان ما خط ‌مشی روشن  را درمورد شيعیان دراختيارما گذاشته درجای دیگرمیگويند:

عقب شيعه نمازنه خوانيد،به آنان سلام ندهيد،با آنها ازدواج نكنيدوازگوشت ذبح‌ شده توسط آنان نخوريدومطالب بیشتر...                                                                                                 (آیا انسان ومسلمان واقعی دارای چنین عقاید میباشد ومرتکب چنین جنایات میگردند ؟ )           جواب منفی است چرا که  باانجام اعمال تروریستی وحملات انتحاری:                                       1ـ آنان قاتلین بوده وازنظراسلام وقوانین انسانی قتل وکشتارانسان تحت هرعنوانیکه باشد بزرگترین جنایت وعمل نابخشودنی میباشد.اختلافات  دینی،مذهبی ،قومی ،سیاسی وغیره دلیل سلب حیات انسان شده نمیتواند.                                                                                                                 2 ـ رهبران این گروه هاحتا به پیروان خودهم ترحم نه نموده ازاعتقادات پاک اسلامی شان سئو استفاده نموده با تبلیغات دروغین وزهرآگین تحت نام جهاد،ابتدا آنان راشستشوی مغزی مینمایند  و با تحریک احساسات مذهبی  وتزریق نظریات منفی سبب میگردند تا جان های شان را فدای امیال شوم آنان نمایند.لذا جوانان بی تجربه که ازمفهوم و معنی اسلام مطلع نمیباشند تحت تاثیر اعتقادات پاک مذهبی قرارگرفته ، مرتکب انجام اعمال انتحاری(خودکشی) میگردند.سوال پیدا میشود که:                                                                                                     آیا رهبران القاعده وطالبان مانند بن لادن،الظواهری،ملاعمر یااعضای فامیل شان در راه اسلام تحت نام جهادکه به نظرآنان عمل انتحاری میباشد خود رافدا نموده ویامینمایند؟                                                                                            جواب هم منفی است چراکه نمی خواهند جان های شرین خود و اعضای فامیل خویش را دراین دنیای پرازلذت تحت نام جهاد فدا کنند.همه امکانات مادی ومعنوی زندگی پر تجمل برای شان مهیا میباشد. آنان تحت نام جهاد واسلام ثروت وجایدادهای را بیشمار را ازطریق قاچاق مواد مخدره ، چوروچپاول دارائی ها خصوصی وعامه وغیره نیرنگ ها اندوخته اند وازنعمات دنیوی استفاده موثر مینمایند. اما در عوض مردم غریب ،پاکدل وساده را اغوا نموده درجهت اهداف شوم خویش آنان وسایر انسانان را بقتل میرسانند .                                                                                              باذکرعوامل فوق طالبان تربیه شده قدرت دولتی رابا کشتارهای فردی ودسته جمعی بشکل نسل کشی وتطمیع پولی بعضی قوماندانان مسلح  درکشور به کمک مستقیم پاکستان غصب نمودندوبتاریخ 26 سپتامبر 1996شهرکابل راتصرف وجنایات رادرهمکاری بااستخبارات پاکستان وناراضیان حکومت دوکتورنجیب الئد،با شهادت موصوف وسایرهموطنان بیگناه ما انجام دادند.                                                                                         رهبران وکادرهای نظام طالبی که اکثراً بیسوادومتشکل ازطلبه واشخاص متعصب مذهبی بودند و میباشند،ازعدالت،قانون وقانونیت،احترام به حقوق انسان،تساوی (حقوق مرد و زن ،حقوق ملیتها ) وسایرآزادیهای وعنعنات مردم اعتقاد وآگاهی لازم نداشتند.درشکل ومیتود پایمال وسلب نمودن حقوق هموطنان ما باخط درشت ،جنایات مختلف رادرساحات متعدد ثبت تاریخ کشورما وجهان نمودند.                                                                                                             طالبان درفهم وبرداشت ازپديده هاوتحولات اجتماعی،برخوردبا مردم ومخالفين شان بيشتر تحت تاثیرعنعنات ورسوم بدوی ـ قبيلوی بودند تا ازقوانين وارزشهای اسلامی.                                     بدين لحاظ آنان با فرهنگ،تمدن ،پیشرفت ،تکنالوژی ،زندگی مدرن وشهری به مخالفت پرداختند. درقدمه اول حقوق وآزادی های بیشترازنصف نفوس جامعه افغانی (زنان ) را محدود ودربعض حالات سلب نمودند. طالبان دراولین روزبقدرت رسیدن خویش چنین فرمان صادرنمودند که : که زنان از آغاز آفرینش، گناهکار آفریده شده اند و تنها راه فرار یک مسلمانِ اصیل از گناه آن است که زن، یا زنان او درپنهانی ترین گوشه خانه، زندگی کنند. براین اساس طالبان برای حضور زنان در انظارعامه محدودیت های تنگ نظرانه اعمال کردند. از زنان خواستند که حتی الامکان در انظار عمومی ظاهر نشوند و زمانی از خانه خارج شوند که پوشش کامل داشته باشند. منظور ایشان از پوشش کامل، پوشیدن چادری بزرگ بود که سرتاپا را می پوشاند و یک توری کوچک مستطیل شکل در جلوی چشمان که حداقل دید را امکان پذیر سازد، داشته باشند.                                                                              

                              

مولوی متوکل وزیرخارجه طالبان در مصاحبه ای با یک ژور نا لیست خارجی که پرسید: چرا مردم را شما در استد یوم ورزشی که محل تفریح جوانان است،اعدام میکنید؟       گفت (اگر شما غربی ها برای ما جای مناسب که دورازشهر باشد آباد کنید تا ما گنهکاران را اعدام کنیم، در اینجا، این کار را نمی کنیم!!!)  

                            

مولوی محمد عمر درواکنش به درخواست سازمان ملل برای رعایت حقوق بشر و حقوق زنان، صریحا اظهار داشت: دستیابی زنان به تحصیل و آموزش در مراکز آموزشی، به معنی اعمال سیاست کفر و ترویج بی عفتی و فحشا در افغانستان است. طالبان هرگز به زنان اجازه ی تحصیل و اشتغال نخواهد داد. هدف طالبان جلب رضایت جهانیان نیست، بلکه اجرای احکام شریعت است.  .                                                                 اقدام بعدی برحقوق وآزادیهای نصف دیگرجامعه که مردان میباشند محدودیت های دیگر وضع نمودند.طورمثال فرمان مورخ 4 جدی 1375 خادم اسلام امیرالمومنین مجاهد ملامحمد عمر آخند چنین آمده که :(به تمام والی صاحبان وولسوال صاحبان محترم ! السلام علیکم ورحمته الئد و برکاته ،ازآنجائیکه درافغانستان گناه کبیره آشکار ریش تراشیدن وریش قطع کردن است،درحالیکه ما اختیار کامل داریم،فتوی فتاوی عالمگیراست که هرکسی که اختیار دارد.دفع منکربالایش واجب میگردد. بدین لحاظ آرزومندیم،هرولسوال درولسوالی خویش، ووالی درولایت، جلسه های بزرگ دایر نماید و به تمام مسلمانان به طورجدی اعلان نماید که هر گاه در آینده کسی ریش خویشرا تراش ویا کوتاه نماید ما آنرابندی میکنیم ....) .                                                                                            طلبه های اداره امربالمعروف .. نه تنها درریش تراشیدن مردم را اذیت ومجازات میکردند درمعابر عمومی در نه تراشیدن موهای سایراعضای بدن نیزاذیت وشکنجه میکردند. قرار چشمدید هموطنان ما درراهرو زیرزمینی مقابل هوتل پلازا واقع مرکزشهر کابل جوانان ومردان را متوقف مینمودند ازبالای تنبان موی های آله تناصلی شان را کش می کردند هرگاه ازاثرآن عمل غیرانسانی شان آن شخص تکان میخورد آنانرا به اتهام نه تراشیدن سنتها مجازات ،شلاق توسط کیبل برق  میزدند.                                                                                                                 طالبان به دموکراسی وحقوق بشراعتقاد نداشته وبه اراده مردم هیچ گونه اهمیتی قایل نه بودند ودرانتخاب رهبران ونظارت براعمال آنان را مجازنمی دانستند .                                              در دسامبر 1998 م مقا مات قضایی طالبان پای چپ ودست راست شش نفررا به جرم راه گیری و سرقت بریدند.سپس آنرا را درچهار راهی های شهر کابل اویزان کردند.پس ازگذشت یکهفته مامورین امر بالمعروف و.. امر کردند که دست و پاها ازچهار راهی ها پایین کرده شوند.                                                                                                                    بریدن دست وپای مجرمین درشرایط فعلی که رعایت حقوق بشردرتمام جهان ازجمله الویت ها در حاکمیت ورعایت قانون میباشد، نوعی تبه کاری است که این عمل  با توحش وقساوت صورت میگیرد که نماینده گی ازوحشت آنان را مینمود .                                                                           ملا عمر رهبرطالبان در فتوای نمره 17 مورخ  11 سنبله 1377 که در نشریه ظاله حزب الاسلام مربوط طالبان که در پاکستان بچاپ میرسد چنین بیان داشت که فشرده فتوای ملا عمر را مجله کیهان چاپ لندن به نشر رسانیده است :                                                                                      ( ما امیرالمومنین امارت اسلامی افغانستان در استجابت استغار مومنان در رابطه با حکم مقدس (شرح مقدس ) نسبت به روافض (  شیعیان ) داده  که سلف صالح محاربه با آنها را فرض واجب دانسته اند ، حکم فوق شامل اولاد و عیالات آنها  نیز می شود و معامله با نسوان بعنوان جاریه        ( کنیز ) اشکال شرعی ندارد . )                                                                                  مفهوم سادهء این فتوا اینست که کشتن شیعیان بعنوان رافضی واجب است ، دختران و زنان شان را نیز بعنوان کنیز بگیرید و هرکاری می خواهید با آنها بکیند .                                               درنظام طالبان تفکیک قوا بملاحظه نمیرسید. تصامیم امور اجرائیه ، مقننه وقضایه توسط رهبر       ( امیرالمومنین) وسایرملایان واخند هااتخاذ میگردید.دردوره طالبان ازیکطرف قوه مقننه وجود نداشت تاقوانین را تصویب نمایند مگرجهت سهولت درامور روزمره با صادر نمودن فرامین وتوصیه های امیرالمومنین،برای منافع ضرورت مندان درقوانین نافذه قبلی تعدیلات بعمل میآوردند.بعدازسپری شدن مدتی وبروزمعضلات تناقضات فرامین با قوانین قبلی درادارات که اکثراً مامورین رژیمهای قبلی اجرای وظیفه مینمودند،چنین فرمانی در شکل صادر شد.(فرمان امیرالمومنین درباره اسناد تقنینی : تمام آنعده قوانین ،مقررات و اساسنامه هایکه احکام آن مغایرشریعت اسلامی وفقه حنفی نباشد نافذ شمرده میشود.) واز جانب دیگردولت یا رژیمیکه طبق نورمهای حقوقی درجهت رفاه وبهبود زنده گی  اتباع  کشور فعالیت میکرد،وجود نداشت.                                                                           در دوره طالبان 1996 الی اکتوبر 2001 مجموعاً 17 شماره جریده رسمی (ازشماره های 783 الی 799 ) بشمول اعلانات تجارتی وبعضی قوانین مانند قضایای دولت،تحصیل حقوق،رهنمائی معاملات ، بررسی شکایات ،سارنوالی و.... نشرگردیده اما این اسناد را نمیتوان قانون یادکرد. چراکه ازنظرشکل ،متن ،محتوا وارگان تصویب کننده آن دارای خلا ونواقص بود وآن اسناد ناقص درروی کاغذ باقی ماند. اکثراً نقش عمده را درتحقق تصامیم به شکل جابرانه که تخطی وتجاوزآشکاربه حقوق وآزادیهای مردم بود توسط اداره امر بالمعروف ونهی عن المنکرصورت میگرفت. این مقرره نمونه خوبی از فرامین و مقررات آن دوره میباشد که ازعدم موجودیت نظام حقوقی درآن دوره را حکایت مینماید.                                                                                                                    وبه اساس ماده چهارم مقرره تنظیم اجراات اداره امرباالمعروف ونهی عن المنکرکه در جریده رسمی شماره 786 نشرگردید،آن اداره داری صلاحیتهای ذیل بود :                                                                      موظفین امربالمعروف و.. به دفع نمودن منکرات ذیل مکلف میباشند .                                                      1 ـ هرزنیکه باروی برهنه ، بی حجاب ویا بدون چادری ازمنزل خارج بیرون دیده شود منزلش را نشانی نموده برای شوهرش جزای لازم بدهد.یا زن را بانظرداشت حالت جا بجا تهدید نماید.             ـ هرگاه زن ذکرشده مندرج جزیک این فقره دروسایط نقلیه درحالت انتقال دیده شود،دریور را بانظر داشت حالت ازیک الی پنج یوم حبس نماید.                                                                           ـ درصورت کشف ودستگیری کستهای سازوسرود یا فلم های ویدوئی در دکان،هوتل،وسایط نقلیه ویا جاهای دیگرشواننده کستها بامالک آن الی ده یوم حبس نمایند....                                               ـ مردیکه ریش راتراش ویا کوتاه نمایند بانظرداشت حالت مجرم تا ده روز حبس ویا حسب لزوم دید حاکم وقت تعریز نمایند.                                                                                                   ـ دروقت نماز مسئولین امر از ادای نماز دزیک وقت مراقبت جدی نمایند .هرگاه در وقت ادای نماز در دکان شخص بالغ دیده شود دکان ای پنج روزمسدود میگردد.                                                    ـ هرشخصیکه کبوتربازی مینماید وی تاوقتی حبس گردد که موصوف ازمنزلش کبوترها راگم  (ناپدید ) نماید.                                                                                                                        ـ هرشخصیکه به استعمال مواد مسکره معتاد باشد با نظرداشت حالتش به طور ذیل محبوس نمایند :  ـ چرسی الی 3 ماه ـ هیروینی الی 6 ماه ـ شرابخور را بمنظور تطبیق حدشرعی به محکمه ذ یصلاح بسپارند. وفروشنده گان ....الی یکماه حبس گردد.  ـ شخصیکه بنگ را زرع مینماید ... تاوقتی بندی نماید که تاخویشاوندانش بوته های بنگ رامحوه وبرای اداره مربوط اطمینان دهند.                        ـ فروشنده سامان کاغذ پرانی را منع نموده ودکانش سه یوم مسدود گردد ومردم را از اضرار کاغذ پرانی که مصرف بیجا ، محرومیت ازتعلیم وتربیه ودیدن منازل اشخاص غیرمیباشد بیان دارید.         ـ محلات رفت وآمد عامه (دکان ،موتر،هوتل وغیره ) مطلق عکس را بطریقه ممکن محوه نمائید و عکاسان نمیتوانند بدون ضرورت مانند ( پاسپورت وتذکره ) عکس اشخاص رابگیرد.                    ـ دکانداران نمتوانند مجسمه های پلاستیکی وغیرپلاستیکی راخرید وفروش نمایند.                        ـ شخصیکه خلاف شریعت موهای سرخویش را به شکل بیتلی ( انگریزی یا امریکائی آرایش دهد وی دستگیر شود وموهایش را توسط سلمانی به تراشد......                                                               ـ به همین شکل درباره قمار بازی یکماه جبس ـ  زنیکه درقریه ، بادیه یا صحرا درجوار چشمه کالاشوئی مینماید خانه اش نشانی وصاحب خانه مجازات گردد .                                                ـ درعروسی وسایر شادی ها رقص وسرود زنانه به آوازبلند منع نمائید ودرخانه یکه چنین عمل صورت گیرد صاحب خانه شدیداً مجازات گردد.                                                                      ـ زنیکه توسط خیاط لباس میدوزد در دکان دیده شود زن راتهدید وخیاط را الی 10 روز حبس نمائید.   ـ شخصیکه جادوگری مینماید کتابش حریق وجادوگر تا وقتی حبس شود که توبه نماید.                   ـ شخصیکه حیوان جنگی مینماید الی ده یوم حبس گردد .                                                         ـ زنان نمی توانند که ته حمام های شهربروند. درشهرها حمام های عمومی مسدود گردد ومالک به عوض حمام های نمره اعمار نمایند.                                                                                    هرگاه به محتوای این مقرره دقت صورت گیرد نه تنها که مجریان آن به جنایتکاران روزمره تبدیل شده بودند، شخص امیرالمومنین با صدود چنین فرمان زمینه  صدها تخلف وتجاوزبه حقوق و آزادیهای هموطنان ما را فراهم نمود.، بخصوص که تطبیق کننده گان فرمان را اشخاص بیسواد ، پرعقده،عقبگرا که فهم ، درک ودانش ازپرنیسیپ های حقوقی نداشتند تشکیل میداد .                   به اساس مقرره فوق طلبه های اداره امربالمعروف به ملائیکه های عذاب تبدیل شدند چنانچه شخص امیرالمومنین طی فرامین وتوصیه های مختلف برعلاوه تائید جنایات شان درجلوگیری ازظلم وتجاوز به حقوق وآزادی های مردم هدایت داده است :                                                                      ـ درمورد عدم لت وکوب اشخاص > طلبای محترم سلام علیکم : شما بسیار ظلم نه نمائید وبا بیت المال خیانت نه کنید ، آن طلبا دونفر را درقشله جدید به سرقت دستگیر نموده بودند هردوتن را بالاثر لت وکوب کشتند. محکمه دوهزارلک دیت را بالای بیت المال لازم نموده این بطورمثال: این چنین واقعات دیگرهم به وقوع پیوسطه است که توسط کیبل ها مردم زده شدند. محکمه چنین فیصله صادر نموده است که این قسم ردن موکول به اجازه امام یا امیر میباشد ... ومن چنین زدن قانون انگریز را اجازه نمی دهم ....                                                                                                           ـ فرمان شماره 991  امیرالمومنین   به تمام مسئولین محترم ادارات ملکی ونظامی کشور :    طوریکه اطلاع است دربعضی ازولایات ،ولسوالیها .مراکزنظامی اکنون هم بدون امرشرعی لت وکوب میگردند و یکتعداد به این قسم فوت گردیده اند. شما باید تمام مسئولین ما تحت خویش راکه با مردم چنین رفتار مینمایند احضار نموده وازجانب ما برای شان بگوئید که بدون فیصله شرعی و امرمن باید هیچ کس را لت وکوب نگردد. هرگاه لت وکوب شخص ضروری پنداشته شود باید در آن وقت توسط مخابره یا ازطریق دیگر ازمن اجازه خواسته شود.                                                      

توصیه وپیغام عالیقدرامیرالمومنین ملا محمد عمر مجاهد به منظورقانون نمودن دین الئد ودرنظر گرفتن اهداف تحریک :طالبان محترم ـ .... این را به کسانی میگویم که به جنگ نمی روند ویا هم به این فکر میباشند که درجنگ موتر پیدا کنند. ارمحل جنگ گریز میکنند واسلحه وموتر دزدی میکنند .. ویا هم درفکرهوا وچوکی میباشند... پس اگرچنین اشخاص توبه نکنند زیانکاران دنیا وآخرت خواهند بود....

برعلاوه اینکه فرامین فوق ثابت کننده سایر جنایات طالبان میباشد ،امیرالمومنین سایراتباع کشور را درتراشیدن  ریش خود شان مجازات مینماید، اما طالبان را که مرتکب قتل ،سرقت ودها تجاوزبه حقوق مردم میگردند با هدایات ورهنمود ها به آخرت متوجه میسازد .

فرمان شماره 113 امیرالمومنین تحت عنوان عدم مداخله مسئولین امارتی درامور محبوسین امر بالمعروف ونهی عن المنکر ، برخودسری ویکتازی اعضای اداره امربالمعروف افزود :               به منظور جلوگیری بهتراعمال غیرشرعی ... هدایت داده میشود تمام کسانیکه اعمال غیرشرعی را انجام میدهند ازطرف مسئولین امربالمعروف دستگیرمیگردند باید به امر ایشان محبوس ورها گردند. شما در آن تصرف نه نمائید. 

 مطلب دیگر اینکه طالبان هم دارای غرایز جنسی میباشند اما نظربه محیط تعلیم وتربیه شان واینکه با اخلاق وکلتور دیگر تربیه شده ومیشوند فسق وفجوربین شان اوج پیدا گرفت. گرچه به اساس راپورهایکه ازطریق رادیو بی ـ بی ـ سی درسال 1996 نشر شد  درطول یکسال  بیش از 4230 واقعه لواطت که درمدارس دینی صورت گرفته بود که به ارگانهای عدلی آنکشور ثبت گردیده بود.اینکه چه تعداد روی ممانعت ها وعوامل مختلف نتوانستند مراجعه نمایند شاید بیشتر از دوچند آن باشد. اما   فسق وفجور یاد شده دربین طالبان بیشترگردید چنانچه امیرالمومنین به اساس فرمان خویش تحت نام توصیه درباره خارج نمودن برهنه رویان ازدلگی ها ومحاذات به شکل صادر نمود که درشماره 788 جریده رسمی به نشررسید.

به مسئولین محترم وتمام طلبا : ـ گرچه چندین بار برای شما گفته شده است که در دلگی ها ومحاذات با طلبا برهنه روی ها نباشد مگرتاکنون این سخن کاملاً عملی نگردیده است وبازهم برهنه روی ها با شما دیده میشود. اکنون بازهم به هرمسئول وطالب امر من است که به همراهی هرکسیکه برهنه روی باشد آنرا جواب نماید.درآینده به بازگفتن ضرورت پیدا نشود. اگربازهم اطاعت صورت نگیرد مجبوراً به مجرم جزا داده خواهد شد. والسلام                                                                                                                                                                                         
مثال دیگر که ده ها هموطنما درپاسخ نه گفتن سوالات گروپ امربالمعروف شگنجه شدند که یکی ازآن سوالات چنین بود( سنت های چوبی چند میباشد) برای اکثرهموطنان مسلمان   این سوال نا مانوس بود. به نظرطالبان سنتهای چوبی عبارت اند از(مسواک،شانه چوبی ومیل چوبی سرمه ) بود.                                                                                رحيم الله يوسفزی خبرنگار محلی بخش پشتوی راديو بی بی سی با رهبر طالبان درچند نوبت ديدار ومصاحبه داشت. وگردانندگان راديومذکوراز لندن نيز با ملا محمدعمر رهبر طالبان چند بار مصاحبه تلفنی انجام دادند. اگر اين مصاحبه ها معياری برای شناخت رهبر طالبان درفهم وقدرت رهبری مدنظر گرفته شود، ميتوان گفت كه او فردی  بدوی، خشن، عصبانی، مستبدالرای وفاقد استدلال، معقوليت وتدبيردرسياست واداره بود اودرصحبت و ابرازنظربه زبان مادری خود،زبان پشتو ويگانه زبانيكه ميتوانست به آن سخن بگويد فاقد بلاغت وفصاحت بود. گفتگو هايش نشان ميداد كه از دانش دينی نيز بی بهره است. وقتی خبرنگار بخش پشتوی راديوبی بی سی درمصاحبه تيلفونی ازاوپرسيد كه در سه سال حكومت طالبان اوضاع اقتصادی مردم به شدت رو به خرابی نهاده است شما در بهبود وضع اقتصادی چه برنامه وتدابيری دردست داريد، با لحن خشن جواب داد :( دا دخلكو كارندی. دادخدای كار دی) به این معنی که كار مردم نيست. كار خدا ونداست. به كسيكه بخواهدزياد ميدهد وبه كسيكه بخواهد كم ميدهد.دربسيارملك ها وضع اقتصاد خراب است.                                                                                                      طالبان برعلاوه یکه تقویم هجری شمسی را به هجری قمری تغییردادند به بهانه غیر اسلامی بودن جشن نوروزکه از جمله جشنهای باستانی کشورما میباشد ممانعت به عمل آوردند.وبعداًطالبان که ازکلتوروعنعنات جامعه پاکستان برخوردارمیباشند،به آثار باستانی و میراثهای فرهنگی کشورما ارزش واحترامی قایل نبودند وطبق برداشت ازعقاید عقب مانده شان بانظرداشت هدایات استخبارات پاکستان درجلسه 26 فبروری 2001 شورای رهبری طالبان به پیروی ازفرمان ملامحمد عمر بتاریخ 11 مارچ 2001 دو بت بودا را که ازبه بلندی 53 مترواز جمله شهکارهای تاریخی وفرهنگی کشورما که سرمایه های عظیم بود تخریب نمودند که صدمه بزرگی برعواید کشورازناحیه توریزم واردنمودند.

 

طالبان برعلاوه تجاوزبه حقوق وآزادی های هموطنان ما بشکل انفرادی،اقدام به نسل کشی و کشتارهای دسته جمعی وازبین بردن وسوختاندن مزارع زراعتی نمودند که میتوان از جنایات شان ذیل شان یادآور شد. جنایات جنگی عمده دوره طالبان بین سالهای 1997 الی 2001 رخ داده است.              به عنوان مثالی از این دست، عقب نشینی نیروهای طالبان از مزار شریف بعد از قتل عام نیروهایشان در می 1997 انتقام گیری هایی را علیه غیرنظامیان به وجود آورد که دست کم 83 نفر را دو قریه بیرون از شهر قتل عام نمودند. مطابق گزارش گزارشگر خاص ، 53 نفر شیعه از باشندگان قریه در قزل آباد کشته شدند و حدود بیست خانه آتش گرفت. بزرگان قریه اظهار داشتند: طالبان بعد ازظهر به قریه رسیده بودند یک گروپ 14 یا 15 مرد جوان از قریه گرفتار شده و به میدان هوایی نزدیک برده شده جایی که شکنجه شده و متعاقباً به قتل رسیدند.                                                                                   در قریه شیخ آباد فقط پیرها مانده بودند بعد ازآنکه مابقی باشندگان پس از پیشروی نیرو های طالبان گریخته بودند. طبق گزارش گزارشگر خاص، طالبان وارد قریه شده و سی مرد پیر را شکنجه و به قتل رساندند.  سال بعد درآگست 1998 طالبان  با حمايت قاطع از جانب پاكستان  كنترل مزار شريف را به دست گرفتند. آنها بعداً حداقل 2000 نفر كه عمدتاً غير نظاميان هزاره بودند، دقيقاً به خاطر گرفتن انتقام از كشتار نيروهای خودشان در سال قبل، قتل عام نمودند.  در جولای 1999، طالبان يك حمله وسيع در امتداد قسمت شمال كابل كه شمالی یادمیگردد  به راه انداخته، غير نظاميان را عجالتاً كشته، قريه ها، مزارع و باغ ها را آتش زدند ظاهراً به انتقام حمايت مردم از نيروهای ضد طالبان و براي جلوگيری از بازگشت مردم صورت گرفت حد و اندازه ويرانی و غارت نامعلوم است.  قتل عام توسط طالبان در مناطق شمالی مقاومت تا سالهای 2000 و 2001 ادامه داشت.                                 در ماه می 2000، سی ويك غير نظامی اسماعيلی توقيف شده و در نزديكی مرز ولايات بغلان و سمنگان به قتل رسانيدند. در جنوری 2001 بعد از شروع جنگ در يكاولنگ بين طالبان و نيروهای تركيبی حركت اسلامی و حزب وحدت، طالبان 176 مرد غير نظامی را در شهر يكاولنگ به قتل رساندند. جنگ تا جون 2001 به رهبری ملا دادالئد ادامه كرد تا اينكه طالبان مركز شهر را سوزانده و غير نظاميان را زمانی كه از منطقه عقب نشينی می كردند، كشته اند. تا آنکه بنیان گذاران شان دراواخر سال 2001 به کمک همپیمانان شان آن آفت را ازکشورما دورنمودند. ........                                                                              

     مطالب فوق نمونه های ازجنایات ،ویرانی وتجاوز طالبان برحقوق وآزادیهای هموطنان ما بود.                                                                                                                لذا بانظرداشت مطالب ذکرشده که به اصطلاح ( نمونه مشت ازخروارمیباشد ) با قاطیعت میتوان بیان داشت که در دوران طالبان نه تنها که ازقانون و قانونیت اثری وجود نداشت، تخلف وتجاوز برحقوق وآزادیها ی  مردم قوس صعودی خود را درکشورماپیمود.                                                                                    به امید تحقق قانون و حاکمیت قانون درافغانستان .

                                                                             بااحترام

                                                                          


April 16th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي